مسیر فعلی شما در سایت دهکده دانلود بخش دانلود کتاب :
دانلود کتاب-->>>
دانلود رایگان کتاب-->>>
دانلود کتاب رمان و کتاب داستان-->>>
دانلود کتاب هری پاتر و سنگ جادو pdf
دانلود کتاب هری پاتر و سنگ جادو pdf
- نام کتاب : هری پاتر و سنگ جادو
- ژانر کتاب : دانلود کتاب رمان و کتاب داستان
- نام نویسنده : جي كي رولينگ
- مترجم کتاب هری پاتر و سنگ جادو : ویدا اسلامیه
- سایز کتاب هری پاتر و سنگ جادو : 4.5 مگ
- نوع فایل دانلودی : فایل pdf
- زبان کتاب : فارسی
- تاریخ درج : 2018-10-20 11:51:05
- منتقد و ارسال شده به وسیله : یاشار ایوبی
- امتیاز منتقد به هری پاتر و سنگ جادو : 10
اولین سری از کتاب های هری پاتر در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۷ با عنوان هری پاتر و سنگ جادو منتشر شد این کتاب طرفداران بسیار بسیار زیادی را در دنیا به خود جلب کرد و پس از مدت کوتاهی فیلم کتاب هری پاتر و سنگ جادو نیز ساخته شد .
نویسنده این کتاب جي كي رولينگ که پس از انتشار این کتاب توانست شهرت و ثروت بسیار زیادی رو برای خودش فراهم کنه . یکی دیگر از دلایل معوف شدن این کتاب ساخت فیلم بسیار خوش ساخت هری پاتر بود که در سراسر دنیا فروش بسیار عالی رو داشت
این کتاب هری پاتر و سنگ جادو جي كي رولينگ رو خود من خوندم و جزو بهترین کتاب هایی هستش که تا امروز مطالعه کردم یک نکته ای که در این کتاب وجود داره این هستش که هم پسر ها و هم دختر ها از نوع خیال پردازی نویسنده لذت میبرند و علاقه دارند تا جلد های بعدی این کتاب رو مطالعه کنند .
خلاصه ای از داستان کتاب هری پاتر و سنگ جادو
هری پاتر که در کودکی پدر و مادر خود را از دست داده حال به وسیله خاله خودش به سختی زندگی میکند وی پسری با قدت های عجیب و جادویی ست که در کودکی پی به قدرت خود نبرده است . تا روزی که از مدرسه هاگوارز چغد ها برای وی دعوت نامه ههایی را ارسال میکنند و در نهایت وی به مدرسه جادوگری هاگواردز وارد میشود
. وی در دوران مدرسه با جادو و جانواران جادویی و عجیب بسیار زیادی آشنا میشود . دو دوست اصلی هری پاتر هرمیون و رون هستند که تا آخر با وی دوست هستند . در گروه بندی مدرسه هری پاتر به گروه گاندور میپیوندد و به این صورت با اسنیپ و گروه وی داستان های زیادی راخواهد داشت .
هری پاتر در نهایت متوجه اتفاقات عجیبی در مدرسه میشود و برای فهمیدن داستان بهتر هستش که خود شما این داستان زیبا را مطالعه نمایید
بخشی از کتاب هری پاتر و سنگ جادو :
در همان وقت زنگ تلفن به صدا در آمد و خاله پتونیا از جایش برخاست تا تلفن را حواب بدهد . هری و عمو ورون به دادلی نگاه میکردند که مشغول باز کردن کادوهایش بود . یک دوچرخه کورسی یک دوربین فیلم برداری یک هواپیما با دستگاه کنترلی از راه دور شنزده بازی گامپیوتری جدید و یک دستگاه ویدیو بخشی از هدیه های دادلی بودند . دادلی سرگرم باز کردن کاغذ کادوی ساعت مچی طلایش بود که خاله پتونیا با چهره ای عصبانی و آشفته برگشت و گفت :
ورنون یه خبر بد .... پای خانم فیگ شکسته و نمیتونه اونو نگه داره .
سپس با سر به هری اشاره کرد . دهان دادلی از ترس باز مانده بود اما هری خوشحال به نظر میرسید . هر سال در روز تولد دادلی خاله پتونیا و عمو ورنون پسرشان ا با یکی از دوستانش به گردش میبرند . گاهی به پارک حیات وحش گاهی نیز به سینما یا همبرگر فروشی . و هر سال هری نزد خانم فیگ میگذاشتند . خانم فیگ پیرزن بداخلاقی بود که خانه اش دو خیابان آنطرف تر بود . هری از آنجا متنفر بود . همه جای خانه ی او بوی کلم میداد و همیشه از هری میخواست که عکس گربه هیی که تا به حال داشته نگاه کند