کتاب گرگ و میش نوشته ی استفانی مه یر نویسنده ی بزرگ آمریکایی است که در جوامع ادبی سر و صدای زیادی به راه انداخته است و با استقبال زیادی مواجه شده است. این رمان شامل چهار بخش است که به ترتیب گرگ و میش ، سپیده دم، کسوف و ماه نو نام دارد. ماجرای این داستان از آنجا شروع می شود که دختری به نام سوان عاشق یک خون آشام می شود و با او ازدواج می کند. و این رمان از زبان او نوشته شده است. و شخصیت بارز دیگری که در بخش های بعدی اینن کتاب خودنمایی میکند گرگینه ای به نام جیکوب بلک است. کتاب بسیار جذابی است و داستانش به صوت فیلمی با همین نام ساخته شده است.
بخشی از کتاب ( صفحه 161)
سعی کردم جای مناسب رای بستن همه ی قلاب ها را پیدا کنم، اما با سرعت زیادی پیش نمیرفتم. دوباره آه کشید و دستش را به سویم دراز کرد تا کمکم کند. خوشحال بودم که باران آنقدر سنگین بود که نمی توانستم چارلی را به وضوح در ایوان ببینم. این به این معنی بود که چارلی نمی توانست ببیند. دست ادوارد نزدیک گردنم مکثی کرد و استخوان ترقوه ام را نوازش کرد. فکر کمک کردن به او را کنار گذاشتم وروی نفس کشیدنم متمرکز شدم. ادوارد سوییچ را چرخاند و موتور را روشن کرد. و از خانه دور شدیم. ( این..یه...اووم...جیپ بزرگی داری.)( این مال امته. فکر نمیکنم دوست داشته باشی تمام راهو بدوی.)( اینو کجا نگه می دارین؟)(ما یکی از ساختمان های خارجی را به گاراژ تبدیل کردیم.)(نمیخوای کمربندتو ببندی؟) نگاه ناباورانه ای به من انداخت. بعد منظورش را گرفتم.( همه ی راهو بدوی؟این یعنی هنوز باید قسمتی از راهو بدویم؟) صدایم چند اکتاو بالا رفته بود. لبخند کوچکی زد.( تو قرار نیست بدوی) لبم را گاز گرفتم و سعی کردم بر وحشتم غلبه کنم.
این بخش از سایت دهکده دانلود برای علاقه مندان به دانلود کتاب و عاشقان کتاب pdf ساخته شده و برای بهره برداری شما تهیه گردیده است
در حال ساخت
شما میتوانید از طریق قرار دادن نظرات و یا با استفاده از تلگرام به آیدی @yashar_0007 با ما در ارتباط باشید